نشریه رهآورد مدیریت
نشریه رهآورد مدیریت
انتخاب، چکیده و ترجمه کاربردیترین و ارزشمندترین مطالب، مقالات و کتب مدیریت تا مدیران ایرانی بتوانند به بروزترین مطالب دنیای کسبوکار دست یابند.
در نشریه رهآورد مدیریت، کتابهای منتخب، چکیده و ترجمه شده است تا دغدغههای نداشتن زمان برای مطالعه و مسلط نبودن به زبان انگلیسی برای خواندن منابع روز دنیا را مرتفع کند.
ازاینرو مخاطبان رهآورد را طیف وسیعی از مدیران، اصحاب کسبوکار و دغدغهمندان حوزه مدیریت در سازمانها و نهادها تشکیل میدهند که میخواهند با خواندن بهگزین شدهترین مطالب با صرف کمترین زمان روی مرز دانش و بینش عملیاتی حرکت کنند.
در شرایط متغیر و پرشتاب امروز داشتن آگاهی و آمادگی مهمترین ارکان توسعه و کسب موفقیت هستند. ازاینرو نشریه «رهآورد مدیریت» به رصد دائمی منابع کسبوکار روز دنیا میپردازد و کاربردیترین آنها را بهگزین میکند. چرا که پاسخ به پرسش «چه بخوانیم؟» به همان اندازه «چرا بخوانیم؟» حائز اهمیت است.
برای خرید جدیدترین شماره نشریه رهآورد مدیریت و یا خرید نشریات ماههای قبل، از طریق لینک زیر، با پرداخت مبلغ ۱۲ هزار تومان و ارسال آدرس دقیق پستی، نشریه را در محل کار یا منزلتان دریافت کنید.
لینک خرید
لینک خرید
شماره ۸
«قانون پنج ثانيه» نوشته «مل رابينز»
قانون پنج ثانيه دربارة اعتمادبهنفس شخصي و جرئت به اقدامکردن است. قانون پنج ثانيه ميگويد: «وقتي دربارة چيزي فکر ميکنيد، پيش از آنکه زمان داشته باشيد خود را براي انجامندادن آن قانع کنيد، براي عمليکردن آن دست به کار شويد.
«راه ساوتوست» نوشته «جودي گيتل»
در صنعتي که به داشتن رقباي سرسخت و زيانهاي وحشتناک مشهور است، شرکت ساوتوست به دستاوردهاي ويژهاي رسيده است: رشد ثابت ۱۰ الي ۱۵درصدي در طول ۳۲ سال حيات خود و سودآوري در تکتک سالهاي حياتش! گيتل معتقد است متفاوتترين شايستگي ساوت وست، توانايي آن در ساخت و نگهداري ارتباطات دوستانه از طريق «اهداف مشترک» و «دانش مشترک» و «احترام متقابل» است.
«هدف سود است» نوشته «اِد مَک لَفلين، پل مَک لَفلين و وين ليدکر»
توانايي منحصربهفرد شما بايد منبع ايده براي کسبوکار جديدتان باشد. اين همان چيزي است که شما را از رقباي خود جدا ميکند. صد البته تخصص و مهارت بهاندازة شور و عشقي که براي کارآفريني داريد، جذاب نيست؛ اما شروع کسبوکاري که در آن خبرگي خاصي داريد، در موفقيت آن تأثير بسزايي دارد.
«مديريت در منطقه خاکستري» نوشته «جوزف باداراکو»
بهزعم ماکياولي ما در محيطي آرام و پيشبينيپذير که آن را افرادي پرهيزکار تشکيل ميدهند، زندگي نميکنيم. جهاني که ماکياولي توصيف ميکند، پيشبينينشدني است و افرادي آن را شکل ميدهند که خودخواهانه بهدنبال منافع خود هستند. نقشههاي خوب و منطقي ممکن است خراب شوند و نقشههاي بد، موفق شوند.
«اعداد و روايت» نوشته «اشوا داموداران»
همة ما شيفتة قصهها هستيم، با آنها همذات پنداري ميکنيم و بهخاطر ميسپاريمشان. قصهها به قامت تاريخ بشر ايستادهاند و در تمام اين لحظات از آنها براي آگاهيبخشي، متقاعدکردن، تغيير عقيده، فروختن و قانعکردن بهره بردهايم؛ پس جاي شگفتي نخواهد بود اگر کسبوکارها هم دست به دامن قصهها شوند. قصهها ارتباط خلق ميکنند و بهخاطر سپرده ميشوند؛ اما کار اعداد اقناع است. اعداد حتي به نادقيقترين قصهها هم صبغة دقت و موشکافي ميبخشند..
لینک خرید
لینک خرید
شماره ۹
«شبيه يک خُلوچِل فکر کنيد» نوشته «استيون لويت و استفن دابنر»
اگر شما هم مانند کودکان به فکر کردن در حوزههاي کوچک و خرد عادت کنيد بهاحتمالزياد به همان خلاقيتي که در هشتسالگي از آن بهرهمند بوديد دست خواهيد يافت.
«تزلزل ناپذير» نوشته «توني رابينز»
تقريباً غيرممکن است که بخواهيد با پول درآوردن به آزادي و استقلال مالي برسيد؛ چراکه هرچه شما بيشتر پول دربياوريد هزينههاي زندگي به همان نسبت افزايش مييابد. تنها راه واقعي رسيدن به ثروت و امنيت مالي از قديم، پسانداز بخشي از درآمد و سرمايهگذارياش بوده است.
«راه آمازون» نوشته «جان راسمن»
اين پديده بارها در جهان کسبوکار مشاهده شده که شرکتهاي موفق به خاطر غرور و نخوت در نهايت زمين ميخورند؛ رهبران را تکبري فراميگيرد که باعث ميشود موفقيت را حق مسلم خود بدانند و نه چيزي که هرروز بايد براي به دست آوردنش تلاش کنند.
«پايبندي به رسالت» نوشته «ليانا دوني»
همة ما براي دستِ رد زدن به سينة آنهايي که به ما مراجعه ميکنند عذاب شديدي را متحمل ميشويم؛ اما وقتي بيشازاندازه پاسخ مثبت ميدهيم تلاش، تمرکز و انرژي ما تحليل ميرود و ايضاً اثرگذاريمان کاهش مييابد.
«فردا را امروز بساز» نوشته «جيسون سلک، تام بارتو و متيو رودي»
انجام عادت جديد را براي ساعت معيني از روز تعريف کنيد و روي تقويم آن زمان را جدا کنيد و مانند يک فريضه واجب انجام هيچ کاري را در آن ساعت به آن عادت ترجيح ندهيد.اين کار موفقيت بيشتري به همراه دارد تا بلعيدن همه چيز به صورت يکجا. درست همانطور که يکجا بلعيدن يک بسته آسپرين کمکي به رفع درد عضلاني شما نميکند.
شماره ۱۰
«کار عميق» نوشته «کال نيوپورت»
وقتي زندگيام را طوري ميچينم که برشهاي زماني پيوسته، مديد و يکپارچهاي فراهم ميشود، آنگاه ميتوانم رمان بنويسم. حال اگر اين طور نباشد چه چيزي عايدم ميشود؟ به جاي يک رمان که هميشه همان اطراف انتظارم را ميکشد، تَلّي از ايميل برايم به جا ميماند که براي اين و آن فرستادهام.
«برقراري پيوند» نوشته «جان ماکسول»
اگر قرار است در بلندمدت يک پيوندبرقرارکننده باقي بمانيد بايد تجلي و مظهر همه آنچه ميگوييد باشيد و مدل زندة گفتههايتان شويد. از خودتان شروع کنيد و سعي کنيد تمام گفتهها و رفتارها و احساساتتان بر هم منطبق و در يک راستا باشد. اگر به چنين موقعيتي نائل شويد مرزي براي آنچه قادر هستيد بدان دست پيدا کنيد قابلتصور نخواهد بود.
«چرا خود را پيدا کنيد» نوشته «سايمون سينک»
اگر آدمها را صرفاً به اين دليل که کاري برايتان انجام دهند استخدام کنيد، چشمشان فقط و فقط به پول شما خواهد بود. اما اگر آدمهايي را استخدام کنيد که به آنچه شما باور داريد باور داشته باشند با غيرت و تعصب و جانفشاني برايتان کار خواهند کرد؛ وفادارترين کارمندان اپل نيز درست مانند وفادارترين مشتريان اپل، شيفتة يک انقلاب و نوآوريِ خوب هستند.
«بهترينت، بهتَرَک نيز شد» نوشته «جيسون و جودي ووماک»
براي اينکه مدير بهتري باشيد، تأثيرگذارتر شويد و افراد بيشتري را به رسيدن به نقطهٔ اوجشان تحت تأثير قرار دهيد، به تمام زمان، انرژي و تمرکزتان نياز مبرم خواهيد داشت. هم اکنون تقويم خود را گشوده و به ساعت خود نگاه کنيد. از خود بپرسيد: «اگر قرار باشد در ۲۴ ساعت تا سر حد امکان تأثيرگذار باشم، ديگر چه کاري هست که بايد انجام دهم؟»
«تنوع در هياتمديرههاي اثربخش» نوشته «رام کومار ميشرا»
هرم حاکميتي شرکت مشتمل بر کليه گروههاي ذينفع اعم از مشتريان، گروههاي سياسي، قانونگذاران، نهادهاي اجتماعي و محيط زيستي، کارکنان و واحدهاي مختلف درونسازماني است که بر خلاف ساختار سازماني تنها محدود به کارکنان درون شرکت و واحدهاي مربوط به آن نيست.
شماره ۱۱
«قدرت لحظه» نوشته «چیپ هیث و دان هیث»
اگر به شما گفته شود میتوانید لحظات تعیینکننده و سرنوشتسازی را کاملاً ارادی برای خود، خانواده، مشتریها و کارکنانتان بسازید آن وقت چه خواهید گفت؟ واقعیت این است که شما میتوانید لحظاتِ تعیینکنندۀ بیشتری را مهندسی و خلق نمایید، البته در صورتی که این کتاب را بخوانید.
«فروش به مثابه امری انسانی» نوشته «دنیل پینک»
فروش یکجور سازشِ خشک و جدی با فرهنگ بیرحمِ بازار نیست. فروش بخشی از شاکلۀ انسانی ماست و درنتیجه کاری است که تنها زمانی در آن موفق خواهیم بود که انسان باشیم.
«تیمهای عالی» نوشته «دان ییگر»
وقتی ستارگان را در یک تیم جمع میکنید همیشه احتمال اینکه در پسزمینه اصطکاکهایی به وجود بیاید وجود دارد. تیمهای بزرگ به اعضاء خود آموزش میدهند که موفق شوند حتی اگر یکدیگر را همیشه خیلی هم دوست نداشته باشند.
«قدرت رهبری مثبت» نوشته «جان گوردون»
هیچ کاری به اندازۀ معاشرت متقابل و نفر به نفر مؤثر نخواهد بود. همه میخواهند رهبری عالی و تمامعیار باشند؛ اما به یاد داشته باشید که عظمت در رهبری از انجام کارهای کوچک برای آنهایی که رهبریشان میکنید آغاز میگردد. همه چیز از همین کارهای کوچک شروع میشود.
لینک خرید
نظر خود را با ما در میان بگذارید