برخورد درست با مشکلات روزی زنی جوان به سراغ مادرش رفت و در مورد زندگیاش و اینکه چقدر شرایط برای او سخت شده است با وی صحبت کرد. او مطمئن نبود که بتواند ادامه دهد و از جنگیدن و تقلا کردن در زندگی خسته شده بود. برای او، به نظر میرسید هر مشکلی که رفع […]
حکایت ســوپ ســـنگ فروشندهاي به قصد فروش محصولاتش در حال گذر از روستايي كوچك بود. او به شدت احساس گرسنگي مي كرد و همين طور كه با نااميدي به دنبال خوراكي مي گشت. ناگهان سوسوي نوري كه از كلبه اي كوچك به بيرون مي تابيد را مشاهده كرد. با خوشحالي در كلبه را زد. صاحبخانه […]